[اسم]

face-lift

/ˈfeɪsˌlɪft/
قابل شمارش

1 (عمل) کشیدن پوست صورت فیس لیفت

  • 1.she's planning to have a face-lift when she gets older.
    1. او قصد دارد وقتی که پیرتر شد، پوست صورتش را بکشد [او قصد دارد وقتی که پیرتر شد،فیس لیفت انجام دهد].
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان