Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . حمله اول (قبل از حمله دشمن)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
first strike
/ˌfɜːrst ˈstraɪk/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
حمله اول (قبل از حمله دشمن)
1.the threat of a strategic first strike
1. تهدید به حمله اول استراتژیک
تصاویر
کلمات نزدیک
first sergeant
first responder
first place
first person
first offender
first things first.
first we must get our baggage checked in that section.
first we should go to the baggage claim area.
first you should dice the onions.
first you should disinfect the wound.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان