Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . تخم قورباغه
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
frogspawn
/ˈfrɔːɡspɔːn/
قابل شمارش
1
تخم قورباغه
جنین قورباغه
1.One of our amphibian friends has left a batch of frogspawn in our pond overnight!
1. یکی از دوستان دوزیست ما دیشب یک دسته تخم قورباغه در حوض ما قرار داده است!
تصاویر
کلمات نزدیک
frogman
froglet
frog
frock
frizzy
frolic
frolicsome
from
from dawn till dusk
from day one
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان