Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . ماه کامل
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
full moon
/fʊl mun/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
ماه کامل
معادل ها در دیکشنری فارسی:
بدر
ماه شب چهارده
1.it was several days after full moon.
1. چندین روز پس از ماه کامل بود.
2.the sky was clear and a full moon shone.
2. آسمان صاف بود و ماه کامل میتابید.
تصاویر
کلمات نزدیک
full marks
full house
full colonel
full board
full beam
full name
full of beans
full of oneself
full stop
full toss
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان