[صفت]

full-blown

/ˌfʊl ˈbloʊn/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more full-blown] [حالت عالی: most full-blown]

1 کاملاً شکفته (گل) بازشده

معادل ها در دیکشنری فارسی: شکفته
a full-blown rose
یک رز کاملاً شکفته

2 تمام و کمال کامل

  • 1.The border dispute turned into a full-blown crisis.
    1. جدال مرزی تبدیل به یک بحران تمام و کمال شد.

3 با تمام علائم (بیماری) پیشرفته

full-blown AIDS
ایدز با تمام علائم
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان