Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . کاملاً شکفته (گل)
2 . تمام و کمال
3 . با تمام علائم (بیماری)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
full-blown
/ˌfʊl ˈbloʊn/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more full-blown]
[حالت عالی: most full-blown]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
کاملاً شکفته (گل)
بازشده
معادل ها در دیکشنری فارسی:
شکفته
a full-blown rose
یک رز کاملاً شکفته
2
تمام و کمال
کامل
1.The border dispute turned into a full-blown crisis.
1. جدال مرزی تبدیل به یک بحران تمام و کمال شد.
3
با تمام علائم (بیماری)
پیشرفته
full-blown AIDS
ایدز با تمام علائم
تصاویر
کلمات نزدیک
full up
full toss
full stop
full of oneself
full of beans
full-bodied
full-court press
full-face
full-fledged
full-grown
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان