Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . (علم) ژنتیک
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
genetics
/dʒəˈnet̬.ɪks/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
(علم) ژنتیک
ژنشناسی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
علم توارث
ژنتیک
1.Next year, I'll be studying genetics.
1. سال بعد، ژنتیک خواهم خواند.
تصاویر
کلمات نزدیک
geneticist
genetically modified
genetically
genetic fingerprinting
genetic engineering
genial
geniality
genially
genie
genital
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان