[جمله]

get out of hand

/gɛt aʊt ʌv hænd/

1 اوضاع از دست در رفتن کنترل اوضاع را از دست دادن

  • 1.Things got a little out of hand at the party and three windows were broken.
    1. اوضاع در مهمانی کمی از دستمان در رفت و سه پنجره شکسته شدند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان