[فعل]

to get back to

/gɛt bæk tu/
فعل گذرا
[گذشته: got back to] [گذشته: got back to] [گذشته کامل: gotten back to]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 تماس گرفتن مدتی بعد جواب نامه یا تلفن کسی را دادن

informal
  • 1.I need to get back to Gary about his new computer.
    1. من باید درباره کامپیوتر جدید "گری" با او تماس بگیرم.
  • 2.I'll find out and get back to you.
    2. (پاسخ) را می‌یابم و با تو تماس می‌گیرم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان