Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . نزدیکهای چیزی (وقت، سال، عدد) بودن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[عبارت]
getting on for
/ˈgɛtɪŋ ɑn fɔr/
1
نزدیکهای چیزی (وقت، سال، عدد) بودن
نزدیک به چیزی شدن
1.He's getting on for eighty.
1. او دارد به هشتادسالگی نزدیک میشود.
2.It must be getting on for midnight.
2. باید نزدیکهای نیمه شب باشد.
تصاویر
کلمات نزدیک
getting on
getaway
get-up-and-go
get-up
get-together
geyser
gf
ghana
ghastly
ghaznavid
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان