[صفت]

giant

/ˈdʒaɪənt/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 بسیار بزرگ غول‌پیکر، درشت هیکل

معادل ها در دیکشنری فارسی: عظیم‌الجثه
مترادف و متضاد colossal enormous gigantic huge massive miniature tiny
  • 1.A giant insect
    1. حشره بسیار بزرگ
  • 2.He's a giant of a man.
    2. او یک مرد درشت هیکل است.
[اسم]

giant

/ˈdʒaɪənt/
قابل شمارش

2 غول

معادل ها در دیکشنری فارسی: هیولا غول
  • 1.They killed the giant.
    1. آن غول را کشتند.

3 شرکت بسیار موفق و بزرگ سازمان بسیار موفق و بزرگ

the multinational oil giants
شرکت‌های بزرگ و موفق نفتی چندملیتی
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان