[فعل]

to give in

/gɪv ɪn/
فعل ناگذر
[گذشته: gave in] [گذشته: gave in] [گذشته کامل: given in]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 تسلیم شدن کوتاه آمدن

معادل ها در دیکشنری فارسی: تاب نیاوردن
مترادف و متضاد admit defeat capitulate give up surrender hold out
  • 1.He was so persuasive, eventually I gave in.
    1. او بسیار متقاعد کننده بود، بالاخره من کوتاه آمدم.
  • 2.You'll never guess the answer, do you give in?
    2. هرگز پاسخ را حدس نخواهی زد، آیا تسلیم می‌شوی؟

2 تحویل دادن

  • 1.Please give your work in before Monday.
    1. لطفاً نوشته خود را تا قبل از دوشنبه تحویل دهید.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان