Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . کاری را امتحان کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[عبارت]
give something a go
/gɪv ˈsʌmθɪŋ ə goʊ/
1
کاری را امتحان کردن
به کاری دست زدن
1.I need to get more exercise, so I'm going to give cycling to work a go.
1. من باید بیشتر ورزش کنم، برای همین میخواهم با دوچرخه به سر کار رفتن را امتحان کنم.
تصاویر
کلمات نزدیک
give someone the willies
give someone the third degree
give someone the once over
give someone the green light
give someone the finger
give something a try
give stitches
give the baby up for adoption
give the devil his due.
give the name of your next of kin.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان