Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . یک امتحانی کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[عبارت]
give something a try
/gɪv ˈsʌmθɪŋ ə traɪ/
1
یک امتحانی کردن
دست به کاری زدن
1.I’m not usually much good at this sort of game, but I’ll give it a go.
1. من معمولا خیلی در این جور بازیها خوب نیستم، اما یک امتحانی میکنم.
تصاویر
کلمات نزدیک
give something a go
give someone the willies
give someone the third degree
give someone the once over
give someone the green light
give stitches
give the baby up for adoption
give the devil his due.
give the name of your next of kin.
give the shirt off one's back
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان