[عبارت]

go out of one's way

/goʊ aʊt ʌv wʌnz weɪ/

1 بیش از حد معمول تلاش کردن

  • 1.He went out of his way to help me.
    1. او بیش از حد معمول تلاش کرد تا به من کمک کند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان