[اسم]

grandparents

/ˈɡrænperənts/
غیرقابل شمارش

1 پدربزرگ و مادربزرگ

  • 1.I’ve sent photos of the children to both sets of grandparents.
    1. من عکس‌های بچه‌ها را برای هر دو پدربزرگ و مادربزرگ فرستاده‌ام.
  • 2.The children are staying with their grandparents.
    2. بچه‌ها با پدربزرگ و مادربزرگشان می‌مانند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان