Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . گریهوزاری کردن (بخصوص بچهها)
2 . موی جوگندمی
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to grizzle
/ˈɡrɪzl/
فعل ناگذر
[گذشته: grizzled]
[گذشته: grizzled]
[گذشته کامل: grizzled]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
گریهوزاری کردن (بخصوص بچهها)
informal
[اسم]
grizzle
/ˈɡrɪzl/
قابل شمارش
2
موی جوگندمی
تصاویر
کلمات نزدیک
gris-gris
grippe
griffon
grieving
gribble
groaning
formalized
to one's taste
proof positive
grody
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان