Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . تیر اندازی
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
gunshot
/ˈgʌnˌʃɑt/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
تیر اندازی
صدای تیر اندازی، گلوله
معادل ها در دیکشنری فارسی:
صدای تیر
1.We heard gunshots.
1. صدای تیر اندازی شنیدیم.
تصاویر
کلمات نزدیک
gunrunner
gunpowder
gunpoint
gunnery sergeant
gunner
gunsmith
gunstock
gunwale
guppy
gurdwara
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان