[اسم]

gunshot

/ˈgʌnˌʃɑt/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 تیر اندازی صدای تیر اندازی، گلوله

معادل ها در دیکشنری فارسی: صدای تیر
  • 1.We heard gunshots.
    1. صدای تیر اندازی شنیدیم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان