Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . مدل مو
2 . اصلاح موی سر
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
haircut
/ˈherkʌt/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
مدل مو
1.a trendy haircut
1. مدل موی به روز
2.What do you think of my new haircut?
2. نظرت راجع به مدل موی جدید من چیست؟
2
اصلاح موی سر
معادل ها در دیکشنری فارسی:
اصلاح
1.I need a haircut.
1. به اصلاح موی سر نیاز دارم [باید موهایم را کوتاه کنم].
تصاویر
کلمات نزدیک
hairbrush
hairband
hair-splitting
hair-raising
hair transplantation
hairdo
hairdresser
hairdresser’s
hairdressing
hairdryer
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان