[عبارت]

hard sell

/hɑrd sɛl/
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 کالایی را به کسی انداختن به زور چیزی را قالب کردن

  • 1.The car salesman gave us a hard sell, so we decided to go to another dealer.
    1. فروشنده ماشین داشت (ماشین) را به ما می انداخت، برای همین تصمیم گرفتیم پیش یک دلال دیگر برویم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان