[اسم]

harrow

/ˈhærəʊ/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 کلوخ‌شکن کلوخ‌کوب

[فعل]

to harrow

/ˈhærəʊ/
فعل ناگذر
[گذشته: harrowed] [گذشته: harrowed] [گذشته کامل: harrowed]

2 کلوخ‌شکن کشیدن

3 نگران کردن مضطرب کردن، وحشت‌زده کردن

  • 1.Todd could take it, whereas I'm harrowed by it.
    1. "تاد" توانست آن را بپذیرد، اما من از آن وحشت دارم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان