Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . جوش آوردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[عبارت]
have a shitfit
/hæv ɐ ʃˈɪtfɪt/
1
جوش آوردن
قاطی کردن
culturally sensitive
informal
1.Hey, don't have a shit fit—we can fix this mistake.
1. هی، قاطی نکن؛ میتوانیم این اشتباه را درست کنیم.
2.My mom's going to have a shit fit when she sees what happened to the car!
2. مامانم جوش خواهد آورد وقتی که ببیند چه اتفاقی برای اتومبیل افتاده است!
تصاویر
کلمات نزدیک
give a shit
get shit together
eat shit
do bears shit in the woods?
day the eagle shits
hot shit
little shit
no shit
pile of shit
scare the shit out of
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان