[اسم]

hay

/heɪ/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 علوفه‌ی خشک

معادل ها در دیکشنری فارسی: علوفه
  • 1.I need to buy some more hay for the horse to sleep on.
    1. من باید مقداری علوفه خشک برای اسب بخرم تا رویش بخوابد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان