Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . یک سر دارد و هزار سودا.
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[جمله]
He has too many irons in the fire.
/hi hæz tu ˈmɛni ˈaɪərnz ɪn ðə ˈfaɪər./
1
یک سر دارد و هزار سودا.
1.Rajiv had too many irons in the fire therefore he did not get time even for his family.
1. "راجیو" یک سر داشت و هزار سودا و حتی وقت نداشت خانواده خود را ببیند.
تصاویر
کلمات نزدیک
he has some bruises.
he has long sideburns.
he has his leg in a cast.
he has brown eyes and bushy eyelashes.
he has black eyes with long eyelashes.
he hit his head on the door.
he is a football fan.
he is dark-skinned.
he is in his early twenties.
he is in his late twenties.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان
