Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . او غش کرد.
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[جمله]
He passed out.
/hi ˈpæst ˈaʊt/
1
او غش کرد.
او بیهوش شد.
تصاویر
کلمات نزدیک
he often plays outside.
he never backbites.
he lacks self-confidence.
he is my paternal uncle.
he is my maternal uncle.
he puts out fire and saves people’s lives.
he speaks french, english, and a little persian.
he went into a coma.
he will be operated on tomorrow.
he will have an operation next month.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان