Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . راه افتادن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to head off
/hɛd ɔf/
فعل ناگذر
[گذشته: headed off]
[گذشته: headed off]
[گذشته کامل: headed off]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
راه افتادن
1.We'll head off after lunch.
1. ما بعد از ناهار راه میافتیم.
2.What time are you heading off?
2. کی راه میافتی؟
تصاویر
کلمات نزدیک
head of state
head in the wrong direction
head in the right direction
head hunting
head gasket
head office
head on
head out
head over heels for someone
head over heels in love
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان