[اسم]

heater

/ˈhiːt̬.ər/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 بخاری گرمکن

معادل ها در دیکشنری فارسی: بخاری هیتر
مترادف و متضاد radiator warmer cooler
  • 1.a water heater
    1. آب‌گرمکن
  • 2.You must fix the heater for the winter.
    2. باید بخاری را برای زمستان درست کنی.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان