Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . بخاری
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
heater
/ˈhiːt̬.ər/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
بخاری
گرمکن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
بخاری
هیتر
مترادف و متضاد
radiator
warmer
cooler
1.a water heater
1. آبگرمکن
2.You must fix the heater for the winter.
2. باید بخاری را برای زمستان درست کنی.
تصاویر
کلمات نزدیک
heated discussion
heated argument
heated
heat-resistant
heat wave
heath
heathen
heather
heating
heating pad
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان