Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . تپه
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
hill
/hɪl/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
تپه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
تپه
تل
مترادف و متضاد
high ground
plain
1.Their house is on the top of a hill.
1. خانه آنها (بر) بالای یک تپه است.
a hill farm/town/fort...
مزرعه/شهر/قلعه روی تپه [واقع در تپه]
the hill towns of Tuscany
شهرهای واقع در تپه "توسکانی"
rolling/gentle hills
تپه پرفراز و نشیب/کمشیب
He loved the green rolling hills of Dorset.
او عاشق تپههای پرفراز و نشیب سرسبز "دورست" بود.
steep hill
تپه شیبدار
She pushed her bicycle up the steep hill.
او دوچرخهاش را به بالای تپه شیبدار هل داد.
climb (up)/go down/go up/walk up a hill
از تپه بالا رفتن/پایین آمدن/بالا رفتن/بالا رفتن
1. They climbed the hill to get a better view.
1. آنها از تپه بالا رفتند تا منظره [دید] بهتری داشته باشند.
2. We walked up the hill to the village.
2. ما از تپه بالا رفتیم تا به روستا برسیم.
تصاویر
کلمات نزدیک
hilda
hilarity
hilarious
hiking trail
hiking shoes
hillock
hillside
hilltop
hillwalking
hilly
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان