[اسم]

hill

/hɪl/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 تپه

معادل ها در دیکشنری فارسی: تپه تل
مترادف و متضاد high ground plain
  • 1.Their house is on the top of a hill.
    1. خانه آن‌ها (بر) بالای یک تپه است.
a hill farm/town/fort...
مزرعه/شهر/قلعه روی تپه [واقع در تپه]
  • the hill towns of Tuscany
    شهرهای واقع در تپه "توسکانی"
rolling/gentle hills
تپه پرفراز و نشیب/کم‌شیب
  • He loved the green rolling hills of Dorset.
    او عاشق تپه‌های پرفراز و نشیب سرسبز "دورست" بود.
steep hill
تپه شیب‌دار
  • She pushed her bicycle up the steep hill.
    او دوچرخه‌اش را به بالای تپه شیب‌دار هل داد.
climb (up)/go down/go up/walk up a hill
از تپه بالا رفتن/پایین آمدن/بالا رفتن/بالا رفتن
  • 1. They climbed the hill to get a better view.
    1. آن‌ها از تپه بالا رفتند تا منظره [دید] بهتری داشته باشند.
  • 2. We walked up the hill to the village.
    2. ما از تپه بالا رفتیم تا به روستا برسیم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان