Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . مفصل ران
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
hip
/hɪp/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
مفصل ران
کفل، کمر
1.She stood waiting with her hands on her hips.
1. او دست به کفل [کمر]، ایستاده منتظر ماند.
2.This exercise is designed to trim your hips and stomach.
2. این تمرین، برای شکل دادن به کفلها و شکم طراحی شده است.
تصاویر
کلمات نزدیک
hinterland
hint
hinny
hinged
hinge
hip hop
hip pocket
hip-hop
hippie
hippo
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان