Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . تیزشده
2 . بهبودیافته
3 . قوی و عضلانی
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
honed
/həʊnd/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more honed]
[حالت عالی: most honed]
1
تیزشده
a honed knife
یک چاقوی تیز(شده)
2
بهبودیافته
بهترشده
1.It was a finely honed piece of writing.
1. آن یک قطعه نوشته بهدقت بهبودیافته بود.
3
قوی و عضلانی
1.They achieved their honed physiques through a grueling diet and fitness regime.
1. آنها با یک رژیم غذایی سخت و برنامه ورزشی به هیکلهای قوی و عضلانیشان رسیدند [توانستند هیکلهایشان را قوی و عضلانی کنند].
تصاویر
کلمات نزدیک
honduran
homunculus
homophonic
homologue
homologate
honorarium
honorific
hooch
hoplite
horehound
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان