Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . نتوانستم جای پارک پیدا کنم، بنابراین درست جلوی تابلوی توقف ممنوع پارک کردم.
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[جمله]
I couldn't find a parking space, so I parked in front of a no-parking sign.
/aɪ ˈkʊdənt faɪnd ə ˈpɑrkɪŋ speɪs, soʊ aɪ pɑrkt ɪn frʌnt ʌv ə noʊ-ˈpɑrkɪŋ saɪn./
1
نتوانستم جای پارک پیدا کنم، بنابراین درست جلوی تابلوی توقف ممنوع پارک کردم.
تصاویر
کلمات نزدیک
i consider myself kind and friendly.
i come from the capital city, tehran.
i come from a large family.
i collect coins. i have a nice collection.
i can’t spell …
i couldn't get through.
i cut my finger.
i didn't stop in time and crashed into a tree.
i didn’t know that.
i disconnect the phone at night.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان