Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . انگشتم را بریدم.
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[جمله]
I cut my finger.
/ˈaɪ ˈkət ˈmaɪ ˈfɪŋɡər/
1
انگشتم را بریدم.
تصاویر
کلمات نزدیک
i couldn't get through.
i couldn't find a parking space, so i parked in front of a no-parking sign.
i consider myself kind and friendly.
i come from the capital city, tehran.
i come from a large family.
i didn't stop in time and crashed into a tree.
i didn’t know that.
i disconnect the phone at night.
i do both oil painting and water colors.
i do my homework.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان