Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . من سرگرمی ندارم. آنقدر سرم شلوغ است که نمی توانم سرگرمی داشته باشم.
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[جمله]
I don't have a hobby. I'm too busy to have a hobby.
/aɪ doʊnt hæv ə ˈhɑbi. aɪm tu ˈbɪzi tu hæv ə ˈhɑbi./
1
من سرگرمی ندارم. آنقدر سرم شلوغ است که نمی توانم سرگرمی داشته باشم.
تصاویر
کلمات نزدیک
i don't feel very well today.
i don't feel like running. why don't we play some badminton instead?
i do my homework.
i do both oil painting and water colors.
i disconnect the phone at night.
i don't have a particular hobby. i simply watch tv.
i don't have a sweatsuit.
i don't have time to read the newspapers, but i take a quick look at the headlines.
i don't know.
i don't like four-cylinder cars. i have a six cylinder chevrolet.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان