Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . (تلفن) مرتب بوق اشغال می زد.
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[جمله]
I kept getting the busy signal.
/aɪ kɛpt ˈgɛtɪŋ ðə ˈbɪzi ˈsɪgnəl./
1
(تلفن) مرتب بوق اشغال می زد.
تصاویر
کلمات نزدیک
i just love new year holidays!
i just can't eat anymore.
i immigrated to australia in 1980.
i hurt my knee.
i hear ya
i learnt how to take care of myself.
i like all kinds of movies, comedies, action movies, and horror movies.
i like italian food.
i like live telecasts of sports events most of all.
i like love stories and detective stories but i don't like horror stories.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان