Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . من گاهی اوقات برای صبحانه تخم مرغ نیمرو می خورم.
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[جمله]
I sometimes have fried eggs for breakfast.
/aɪ səmˈtaɪmz hæv fraɪd ɛgz fɔr ˈbrɛkfəst./
1
من گاهی اوقات برای صبحانه تخم مرغ نیمرو می خورم.
تصاویر
کلمات نزدیک
i sometimes have breakfast at work.
i sometimes cook vegetables with steam.
i snore at night.
i slammed on the brake and a motorcycle bumped into me from behind.
i should see the city soon.
i spend most of my free time reading books.
i spend quite a lot of money on photography.
i stay at home and relax.
i stayed home for two weeks!
i stood in line until it was my turn.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان