[عبارت]

in the hole

/ɪn ðə hoʊl/
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 بدهکار بودن هشت کسی گرو نهش بودن

مترادف و متضاد in debt owing money
  • 1.By the time he left the company, he was $500 in the hole.
    1. زمانی که داشت از شرکت می رفت، 500 دلار بدهکار بود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان