[عبارت]

in the pink

/ɪn ðə pɪŋk/
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 در سلامت کامل به سر بردن سالم و سرحال بودن

informal
مترادف و متضاد in the pink condition
  • 1.After doing the exercises successively for three months, he was totally in the pink.
    1. بعد از سه ماه پشت سر هم ورزش کردن، او در سلامت کامل به سر می برد.
  • 2.The garden is lovely. All flowers are in the pink.
    2. باغ خیلی زیبا است. تمام گل ها سالم و سرحال هستند.
توضیحاتی در رابطه با in the pink
عبارت in the pink اشاره دارد به صورتی بودن گونه‌ها به دلیل سلامتی و تندرستی.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان