[قید]

in force

/ɪn fˈoːrs/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 جملگی گروهی

  • 1.Protesters turned out in force.
    1. معترضین جملگی آمدند.

2 در حال اجرا (قانون و...)

  • 1.The new regulations are now in force.
    1. مقررات جدید اکنون در حال اجرا هستند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان