[قید]

in general

/ɪn ˈʤɛnərəl/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 معمولا به‌طور کلی

معادل ها در دیکشنری فارسی: به‌طور اعم عموما
مترادف و متضاد usually
  • 1.I don’t eat much meat in general.
    1. معمولا زیاد گوشت نمی‌خورم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان