Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . معمولا
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[قید]
in general
/ɪn ˈʤɛnərəl/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
معمولا
بهطور کلی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
بهطور اعم
عموما
مترادف و متضاد
usually
1.I don’t eat much meat in general.
1. معمولا زیاد گوشت نمیخورم.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
in gear
in fun
in full swing
in full cry
in full action
in glowing terms
in good hands
in good spirits
in good taste
in good time
کلمات نزدیک
in full
in front of
in force
in favor of
in fact
in good shape
in half
in hand
in honor of
in hot water
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان