[قید]

in half

/ɪn hæf/
غیرقابل مقایسه

1 از وسط به دو نیم، به دو قسمت

  • 1.I've divided the money in half.
    1. من پول را به دو قسمت تقسیم کردم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان