Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . عاشق (شده)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[عبارت]
in love
/ɪn lʌv/
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
عاشق (شده)
معادل ها در دیکشنری فارسی:
هلاک
واله
1.I think John is in love.
1. فکر کنم "جان" عاشق شده است.
2.Romeo was in love with Juliet.
2. "رومئو" عاشق "ژولیت" بود.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
in loco parentis
in living memory
in line with
in line
in like manner
in low spirits
in medias res
in mint condition
in my arrogant opinion
in my book
کلمات نزدیک
in line with
in light of
in lieu of
in hot water
in honor of
in luck
in memoriam
in memory of
in mint condition
in moderation
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان