[عبارت]

in parenthesis

/ɪn pəˈrɛnθəsɪs/

1 در پرانتز

  • 1.I add, in parenthesis, that I doubt whether such a place exists.
    1. در پرانتز اضافه کنم که شک دارم چنین مکانی وجود داشته باشد.
  • 2.I should say, in parenthesis, that these figures cannot always be trusted.
    2. باید در پرانتز بگویم که همیشه نمی‌توان به این آمار و ارقام اعتماد کرد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان