Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . در هچل (افتادن)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[عبارت]
in the doghouse
/ɪn ðə ˈdɔgˌhaʊs/
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
در هچل (افتادن)
در دردسر (افتادن)
1.I'm in the doghouse. I forgot the assignment and the teacher's mad at me.
1. من در هچل افتادهام. تکلیفم را فراموش کردم و معلم از دستم عصبانی است.
تصاویر
کلمات نزدیک
in the distant future
in the cold light of day
in the chips
in the case of
in the blink of an eye
in the driving seat
in the east, iran borders afghanistan and pakistan.
in the east, it's warm and dry. there's not much rain.
in the end
in the evening
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان