Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . در این حین
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[عبارت]
in the meantime
/ɪn ðə ˈminˌtaɪm/
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
در این حین
در این مدت
معادل ها در دیکشنری فارسی:
در این اثنا
در این اثنا
در این حین
مترادف و متضاد
meanwhile
1.My first novel was rejected by six publishers. In the meantime I had written a play.
1. اولین رمان من توسط شش ناشر رد شد. در این حین، یک نمایشنامه نوشته بودم.
2.Our house isn’t ready, so we’re living with my parents in the meantime.
2. خانهمان آماده نیست، به همین دلیل داریم در این مدت با والدینم زندگی میکنیم.
تصاویر
کلمات نزدیک
in the margin
in the long term
in the long run
in the living room there's a beautiful sofa on the right.
in the light of
in the middle
in the morning
in the near future
in the north, iran borders azarbaijan, armenia and turkmenistan.
in the north, it's mild and moist.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان