[فعل]

to inaugurate

/ɪˈnɔgjərɪt/
فعل گذرا
[گذشته: inaugurated] [گذشته: inaugurated] [گذشته کامل: inaugurated]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 (با مراسم رسمی به مقامی) منصوب کردن گماردن

  • 1.President Obama was inaugurated on January 20, 2009.
    1. رییس جمهور «اوباما»، در بیستم ژانویه سال 2009 (به مقام ریاست جمهوری) منصوب شد.

2 افتتاح کردن گشودن، آغاز کردن، برپا کردن

معادل ها در دیکشنری فارسی: افتتاح کردن
مترادف و متضاد begin initiate launch
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان