[اسم]

indignation

/ˌɪndɪgˈneɪʃən/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 خشم عصبانیت

مترادف و متضاد anger resentment contentment
  • 1.the letter filled Lucy with indignation.
    1. آن نامه، "لوسی" را پر از خشم کرد [خشمگین کرد].
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان