Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . زودجوش
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
irascible
/ɪˈræsəbl/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more irascible]
[حالت عالی: most irascible]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
زودجوش
تندخو
مترادف و متضاد
irritable
1.She's becoming more and more irascible as she grows older.
1. او هر چه پیرتر می شود زودجوشتر و زودجوشتر می شود.
تصاویر
کلمات نزدیک
iraqi
iraq
iranology
iranologist
iranians eat too much rice.
irate
ireland
irene
irib
iridescence
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان