1.What an interesting year — Danny lost his job, I was sick for three months and Josh broke his leg. It never rains but it pours, as they say!
1.
عجب سال جالبی بود - "دنی" شغلش را از دست داد، من سه ماه مریض شدم و "جاش" پایش شکست. بد بیاری نمی آید، اگر بیاید پشت هم می آید.