Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . ایتالیایی
2 . اهل ایتالیا
3 . زبان ایتالیایی
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
Italian
/iˈtalyən/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more Italian]
[حالت عالی: most Italian]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
ایتالیایی
[وابسته به ایتالیا و مردم آن]
معادل ها در دیکشنری فارسی:
ایتالیایی
An Italian restaurant
یک رستوران ایتالیایی
[اسم]
Italian
/iˈtalyən/
قابل شمارش
2
اهل ایتالیا
ایتالیایی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
ایتالیایی
1.Italians are famous for their delicious foods.
1. ایتالیاییها به غذاهای خوشمزهشان شهرت دارند.
3
زبان ایتالیایی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
ایتالیایی
1.Italian is a Romance language.
1. زبان ایتالیایی یک زبان رومیتبار [لاتین] است.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
it
isthmus
issue
israeli
israel
italian republic
italian rice
italy
itch
itchy
کلمات نزدیک
it's zero degrees centigrade today.
it's windy today.
it's warm and rather dry.
it's very painful.
it's very humid in my city specially in the summer.
italian food is starchy.
italianate
italians use a lot of pasta in their dishes.
italic
italicize
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان