Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . سرم
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
IV
(intravenous)
/ˌaɪ ˈviː/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
سرم
تو رگی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
سرم
مترادف و متضاد
drip
1.She's been put on a drip.
1. به او سرم وصل شده است.
تصاویر
کلمات نزدیک
iud
it’s well worth the trip
it’s my birthday today.
it’s just round the corner.
it’s fun!
ivan
ivf
ivory
ivory coast
ivory tower
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان