[صفت]

jammy

/ˈdʒæmi/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: jammier] [حالت عالی: jammiest]

1 مربایی مربادار

jammy fingers
انگشت‌های مربایی

2 خوش‌شانس

informal
  • 1.‘What did you get for Maths?’ ‘A.’ ‘You jammy bastard.’
    1. «ریاضی چند گرفتی؟» «نمره عالی.» «ای عوضی خوش‌شانس.»
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان